سفر در زمان با خاطره انگیزترین بازی های پلی استیشن 1
این روزها هر کدام از بازیها در رقابت تنگاتنگی برای نزدیک شدن هرچه بیشتر به واقعیت هستند. اما همیشه که اوضاع این شکلی نبود. مثلا دوران خاطره انگیز بازیهای پلی استیشن را به یاد دارید؟ در آن زمان دغدغه گیمرها این بود که پس چه زمانی بازیها سه بعدی میشوند؟
گیمینگ حال و هوای دیگری داشت، صنعت گیم پر از تنوع بود و در هر بازی چیزی پیدا میکردیم که در دیگری وجود نداشت. اگر شما هم دلتان برای آن دوره تنگ شده، ۱۵ تا از خاطره انگیزترین بازی های پلی استیشن 1 شاید کمی حس و حال آن دوران را دوباره برایتان تداعی کند. اگر بعد از خواندن این مقاله آن قدر دلتان تنگ شد که دوباره به تجربهی این بازیها نشستید که چه بهتر!
Hercules
اگر همین الان به سراغ هرکول بروید، انگار در زمان مسافرت کردهاید! پلتفرمینگ ساده و در عین حال سرگرمکننده و موسیقیمتنهای شنیدنی حس نوستالژی را در هر کسی که آن زمان این بازی را تجربه کرده باشد، بیدار میکند. حتی همان زمان هم که این بازی آمده بود، برای خیلیها خاطرهی انیمیشن هرکول را زنده میکرد. چرا که بازی خیلی دقیق اتفاقات و دنیای انیمیشن هرکول را بازسازی کرده بود و همان شخصیتها و باسها را داشت.
اما از بحث خاطرهانگیز بودن ماجرا که فاصله بگیریم، بازی هرکول واقعا در نوع خودش پلتفرمینگی خوشساخت بود که مراحلش بدون اینکه آزاردهنده باشند، شما را به چالش میکشیدند. باس فایتهای بازی هرکول، خاطرهانگیزترین لحظههای دوران پلی اسیتشن 1 را برای گیمرها رقم زدهاند.
Spyro the Dragon
بیاید به اواسط دهه نود میلادی برویم؛ زمانی که یکی از بحثهای داغ در دنیای گیم، توانایی کنسولها در ارائهی یک ویدیو گیم پلتفرمر سه بعدی بود. خیلیها این باور را داشتند که تکنولوژی به اندازهی کافی برای پردازش محیطهای پیچیده و وسیع پیشرفت نکرده بود.
اینجا بود که اسپایرو اژدها برای پلی استیشن 1 از راه رسید و ثابت کرد ساخت یک بازی سه بعدی پلتفرمر آنقدر هم دور از دسترس نیست. البته دستاوردهای اسپایرو اژدها فقط به بعد تکنولوژی خلاصه نمیشد و آنقدر دوستداشتنی بود که توانست در دل خیلی از گیمرها با هر سنی جا خوش کند.
چیزی که اسپایرو اژدها را از دیگر بازیها متمایز میکرد، شادابی و حس خوبی بود که به بازیکن میداد. شخصیت شاد و شنگول اسپایرو و محیطهای فانتزیای که در آنها غرق گردش میشد، نشان میداد که بازی بیش از حد به خود سخت نمیگیرد. البته این به معنی نبودن عمق در اسپایرو اژدها نبود و برعکس؛ هر چه اسپایرو بیشتر در ماموریت خود برای نجات همنوعانش پیش میرفت، بیشتر اهمیت ماموریت او درک میشد.
Winning Eleven 3
بازی Winning Eleven 3 جزو اولین بازیهای فوتبال با گرافیک واقعگرایانه و انیمیشنهای روان بود. این موضوع برای بازیکنان آن زمان خیلی اتفاق بزرگی بود و باعث محبوبیت زیاد این بازی شد.
البته گرافیک تنها یک بخش ماجرا بود. چیزی که واقعا Winning Eleven 3 را متمایز میکرد، مکانیکهای گیم پلی آن بود که در آن زمان از هر بازی فوتبالی واقعگرایانهتر و پیچیدهتر بود. از حرکت بازیکنان تا فیزیک توپ، همه چیز به واقعیت نزدیک بود.
با این توصیفات، رقابت بین بازیکنان و دوستان بسیار هیجانانگیز و استرسزا میشد. مطمئنا وقتی یک بازی چنین چالشی را پیش رویتان قرار دهد شما مدام به این بازی برمیگردید تا باز هم لذت برد و وقت گذراندن با دوستانتان را تجربه کنید. حتی در حال حاضر هم از بازی Winning Eleven 3 به عنوان یکی از بهترین بازیهای فوتبال تاریخ و خاطره انگیزترین بازیهای پلی استیشن 1 یاد میشود.
Pepsiman
پلی استیشن 1 میزبان بازیهایی بود که برای همیشه در طول تاریخ ماندگار شدند؛ یکی از این بازیها، پپسی من است.
داستان از آنجا شروع میشد که یک مرد بطری نوشابه پپسی گرفت و از داخل آن صدایی شنید و وقتی نزدیکتر شد که ببیند چه خبر است، دوربین به داخل بطری حرکت کرد. ما هم با آن همراه شدیم و اینجا بود که برای اولین بار با آن موسیقی خاطرهانگیز، سفرمان را با پپسی من آغاز کردیم.
بعد از این همه سال شاید پپسی من متفاوتترین ابرقهرمانی باشد که میشناسید. وظیفهی او تحویل دادن پپسی به کسانی است که به آن نیاز دارند و برای این کار باید از موانع و چالشهای مختلف بدون لحظهای توقف عبور کند. درست همینجا بود که بازی سخت و چالشبرانگیز میشد.
با اینکه بازی پپسی من به عنوان بخشی از کمپین تبلیغاتی پپسی درست شده بود، اما موسیقی متن، طراحی کاراکتر و شوخطبعی آن به مذاق خیلیها خوش آمد و یکی از بهترین خاطرههای دوران کودکی و نوجوانیشان را رقم زد.
Digimon Rumble Arena
بازی دیجیمون رامبل آرنا از آن دسته بازیهای مبارزهای پلی استیشن 1 بود که توجه خیلی از گیمرها را به خود جلب کرد. این بازی درست همان چیزی بود که طرفداران مانگا و انیمه برای ورود به دنیای دیجیمون نیاز داشتند. کاراکترهای دنیای دیجیمون حرکتها و حملات منحصربهفرد خودشان را داشتند. در نتیجه ارزش تجربه و هیجان بازی دو چندان شده بود.
بخش کوآپ بازی آن قدر جذاب و سرگرمکننده بود که با دوستان یا اعضای خانواده ساعتها میشد پای آن نشست. شما یا میتوانستید با هم مبارزه کنید یا همکاری کرده و دشمن کامپیوتری را شکست دهید. همچنین هر زمان که حوصلتان از یک شخصیت سر میرفت میتوانستید سراغ شخصیت بعدی بروید.
Castlevania: Symphony of the Night
درست زمانی که دنیای ویدیو گیم مشغول حرکت به سمت سه بعدی شدن بود، بازی کسلوانیا سمفونی شبانه یادآوری خوبی برای این بود که همه چیز گرافیک نیست و طراحی بازی از اهمیت به شدت بالایی برخوردار است.
کسلوانیا سمفونی آو نایت یکی از بازیهای کلاسیک محبوب بین طرفداران پلی استیشن است و به عنوان یکی از بهترین بازیهای مجموعه کسلوانیا شناخته میشود.
یکی از جنبههای قابل توجه بازی کسلوانیا سمفونی شبانه، طراحی غیرخطی آن بود. گیمر اجازه داشت که در قلعهی بزرگ دراکولا به گشتوگذار بپردازد. البته در ابتدا شخصیت اصلی بازی، آلوکارد اجازه دسترسی به همه جای قلعه را نداشت و با به دست آوردن تواناییهای جدید باید دوباره به این مکانها سر میزد.
همچنین نباید از جلوههای بصری و موسیقیهای متن شنیدنی و گاتیک کسلوانیا سمفونی شبانه غافل شد. این ویژگیها اتمسفر مخوف و درگیرکنندهای ایجاد کرده بودند که بازیکن را تا آخر بازی درگیر میکردند. موفقیت بازی Castlevania: Symphony of the Night تاثیر زیادی در محبوبیت بیشتر ژانر مترویدوینیا گذاشت.
Street Fighter Alpha 3
وقت آن است که به یکی از بهترین بازیهای فایتینگ پلی استیشن 1 سری بزنیم. نه تنها استریت فایتر آلفا ۳ بخش داستانی درگیرکننده و جذابی داشت، بلکه پر از کاراکترهای مختلف با قابلیتها و ویژگیهای خاص بود. این شخصیتها ترکیبی از کاراکترهای آشنای نسخههای قبلی و چهرههای خاص مخصوص سری آلفا بودند. در مجموع این بازی برای یک اثر که در سال ۱۹۹۹ منتشر شده بود، به شدت پرمحتوا بود.
یکی از دلایلی که استریت فایتر آلفا ۳ بین طرفداران محبوبیت زیادی دارد، مکانیکهای قوی گیم پلی آن است. در کنار چندین سبک مبارزه جدید، استریت فایتر آلفا ۳ به بازیکنان اجازه میداد کامبوهای مخصوص خودشان را طراحی کنند. این باعث میشد بازیکنان کنترل خیلی زیادی روی شخصیتشان داشته باشند و حتی جریان مبارزه را به نفع خود تغییر دهند.
Silent Hill
زمانی که بازیهای ترسناک بقا به هر نحوی سعی میکردند از صحنههای خشن و خونآلود استفاده کنند، سایلنت هیل شیوه جدیدی برای ایجاد ترس در مخاطب خلق کرد. تنها قدم گذاشتن در شهر مه آلود سایلنت هیل کافی بود تا سر تا پایتان را استرس و اضطراب فرا بگیرد. همهی اینها به لطف ترس روانشناختیای بود که سازندگان در این اثر گنجانده بودند.
در آن زمان بازیها از مه برای پوشاندن محدودیتهای موتور بازی یا سخت افزار استفاده میکردند. این قضیه در مورد سایلنت هیل صادق نبود. استفاده از مه در بازی کاملا از عمد بود. در واقع خود سازندگان توضیح دادند که مه برای ایجاد حس انزوا، تردید و کلاستروفوبیا (ترس از مکانهای تنگ) به محیط اضافه شده بود.
داستان بازی سایلنت هیل پیچیدگیهای زیادی داشته و حول محور جهان موازی، آسیب روانی و فرقههای مذهبی جریان است. سایلنت هیل همچنین یکی از اولین بازیهایی به شمار میرود که بسته به اعمال و تصمیمهای بازیکن در طول تجربهاش، پایانبندیهای مختلفی دارد.
Tony Hawk’s Pro Skater 2
اولین نسخه از تونی هاک پرو اسکیتر موفقیت غیرمنتظرهای به همراه داشت. این موفقیت به لطف گیم پلی به سبک آرکید، مکانیکهای اسکیت بورد واقعگرایانه و موسیقیهای پرانرژی هیپ هاپ و پانک بود. این بازی نه تنها باعث رشد محبوبیت ورزش اسکیت بورد شد، بلکه ژانر ورزشی را دستخوش تغییر کرد. وقتی یک بازی چنین موفقیتهایی به دست میآورد، طبیعی است که انتظارات برای دنبالهی آن به شدت بالا برود.
خوشبختانه نسخه دوم تونی هاک پرو اسکیتر دقیقا همان چیزی بود که طرفداران خواهانش بودند. مراحل بازی به شکل ماهرانهای طراحی شده بودند و با چالشهای زیاد، لحظهای حس تکراری بودن نداشتند. حتی اگر خسته میشدید، میتوانستید پارک خود را ایجاد کرده و بازی خودتان را تجربه کنید.
بازی Tony Hawk’s Pro Skater 2 نه تنها یک شاهکار فنی بود، بلکه هویت منحصربهفرد و کاریزماتیکی داشت که آن را از سایر بازیهای ورزشی زمان خود متمایز میکرد.
Tomb Raider
اولین نسخه از Tomb Raider برای گیمرها یک تجربهی کاملا جدید بود. یکی از دلایل آن به پیشگام بودنش طراحی یک جهان کاملا سه بعدی با امکان تعامل بود. بازی Tomb Raider استاندارهای جدیدی برای بازیهای اکشن ماجراجویی قرار داد.
اولین چیزی که با شنیدن اسم Tomb Raider به یاد آن میافتیم، کاراکتر اصلی بازی است؛ لارا کرافت! شخصیتی قدرتمند و مستقل که خیلی خوب از پس محیطهای خطرناک و دشمنان برمیآمد. همین ویژگیها باعث شده لارا کرافت برای بیش از دو دهه یکی از نمادهای صنعت ویدیو گیم باشد.
یکی دیگر از ویژگیهای برجستهی بازی، معماهای آن بودند. زیرا به شدت شما را به چالش میکشیدند تا از ذکاوت و مهارتهای حل مسئله برای پیش رفتن در بازی استفاده کنید. این معماها نه تنها ابتکاری و چالشبرانگیز بودند، بلکه به حس رازآلودی که در سراسر بازی وجود داشت، افزودند.
در کنار معماهای درگیرکننده، سرتاسر دنیای بازی پر از خرابههای باستانی و مقبرههایی بود که رازهای گوناگونی را درون خود مخفی کرده که به واقعگرایانه و عمیقتر بودن بازی کمک زیادی کرده بودند.
Gran Turismo 2
اواخر دهه ۹۰ میلادی، تصور اینکه نسخه دوم گرن توریسمو چگونه میتوانست نسبت به قسمت دوم پیشرفت خاصی داشته باشد، دور از تصور بود. چرا که گرن توریسمو تا آن زمان بزرگترین و با اختلاف واقعگرایانهترین بازی ریسینگ، نه تنها روی پلی استیشن بلکه هر کنسولی بود. بازیکنان آن زمان شیفتهی این بازی شده بودند.
گرن توریسمو 2 اما توانست این انتظارات را برآورده کند و به یکی از محبوبترین آثار پلی استیشن 1 تبدیل شد. بازی نزدیک پانصد اتومبیل، از ماشینهای روزمره گرفته تا ماشینهای مسابقهای را شامل میشد. این تنوع وسیع کنار محتوای بیشتر باعث شده بود گیمرها ساعتها به تجربهی این بازی مشغول شوند. همچنین گرافیک و فیزیک بازی پیشرفت کرده بود و در آن زمان سختافزار پلی استیشن 1 را به چالش میکشید.
Crash Team Racing
کراش تیم ریسینگ از آن دسته بازیهای خاطره انگیز پلی استیشن 1 است که جایگاه ویژهای در قلب گیمرها دارد. هنگامی که بازی در سال ۱۹۹۹ منتشر شد، خیلی زود بر سر زبانها افتاد. آخر چه کسی میتوانست از آن دنیای رنگارنگ و گیم پلی اعتیادآور چشمپوشی کند؟ از آن مهمتر کراش تیم ریسینگ به شما اجازه میداد با شخصیتهای نمادین سری کراش باندیکوت از جمله خود کراش، دکتر نئو کورتکس و کوکو باندیکوت مسابقه دهید.
بازی کراش تیم ریسینگ همچنین بخش تک نفره داشت که در آن باید مجموعهای از مسابقات با چالشها و سختیهای مختلف را کامل میکردید.
حتی امروزه، بسیاری از گیمرها با عشق از این بازی یاد میکنند و یاد ساعتهای بیپایانی میافتند که با دوستانشان به رقابت پرداختند. با چنین محبوبیتی، معلوم است که وقتی ریمستر بازی به نام کراش تیم ریسینگ نیترو-سوخت در سال ۲۰۱۹ منتشر شد، طرفداران بسیار از آن استقبال کردند.
Resident Evil 2
رزیدنت اویل 2 هر چه که قسمت قبلی فرانچایز داشت را گرفته و از هر نظر پیشرفت کرده بود؛ از محیطهای بزرگتر و متنوع گرفته تا روایت پیچیدهتر، مجموعهای از دشمنان ترسناک و معماهای سختتر.
یکی از ویژگیهای برجستهی رزیدنت اویل 2، اضافه کردن شخصیت دوم قابل بازی بود و به شما این امکان را میداد که داستان را از دو منظر مختلف تجربه کنید؛ لیان داستان خاص خودش را داشت و کلر هم همینطور. اکشن بیشتر رزیدنت اویل ۲ نسبت به قسمت قبلی تاثیری منفی روی ترس و اضطرابی که به بازیکن وارد میکرد نگذاشته بود. اولین رویارویی با مستر ایکس و یا لیکرها همان حسی را القا میکرد که وقتی برای اولین بار با اولین زامبی تاریخ رزیدنت اویل برخورد کردیم، داشتیم.
Tekken 3
از تیکن 3 به عنوان یکی از بهترین بازیهای مبارزهای تاریخ و خاطره انگیزترین بازیهای پلی استیشن 1 یاد میشود. این بازی با گرافیک بهبودیافته، گیم پلی سریع و فهرست بزرگی از کاراکترها، فرانچایز را به اوج رساند. به طوری که یکی از خاطره انگیزترین جنبههای بازی، همین مجموعه بزرگ از کاراکترهای متنوع بود.
هر کدام از این شخصیتها سبک مبارزه مخصوص خود را داشتند. گیمرها میتوانستند کاراکترهای قدیمیتری مثل جین کازاما، پاول فینیکس و یوشیمیتسو را انتخاب کنند یا با افراد جدیدی مثل اددی گوردو و کوما وارد میدان مبارزه شوند. این تنوع با مکانیکهای گیم پلی جدید اوقات خیلی خوشی را برای گیمرها در خانه یا در گیمنتها رقم میزد.
Metal Gear Solid
تعداد کمی از بازیهای پلی استیشن هستند که مانند متال گیر سالید محیطهای سه بعدی تحسینبرانگیزی دارند یا به شکل بلندپروازانهای هنر سینمایی را به رخ کشیدهاند. تمرکز بازی روی مخفیکاری، الهامبخش سازندگان بازی نسلهای بعد خودش بود و در بازیهای مدرن امروزی میتوان ردپای آن را مشاهده کرد.
در متال گیر سالید با کمی دقت و تلاش میشد از مبارزه پی در پی با دشمنان جلوگیری کرد. در واقع بازی از گیمر میخواست که کاملا حواسش به محیط باشد و از نور و صدا برای مخفی ماندن استفاده کند. سیستم رادار هم کمک خیلی بزرگی میکرد تا گیمر از محیط اطرافش آگاهی کامل داشته باشد.
جدا از این موارد، یکی از چیزهایی که متال گیر سالید را ماندگار کرده، خلاقیتهای زیادی است که در گوشه و کنار آن میتوان دید که حتی تا امروز در ذهن خیلی از گیمرها باقی مانده است. حالا این خلاقیت میتوانست پنهان کردن اطلاعات حیاتی در بستهبندی فیزیکی بازی باشد یا استفاده از کچاپ برای جعل کردن زخم. این بازی پر از ایدههای خلاقانه بود که تا آن روز کمتر یا حتی هرگز در بازیها به چشم نخورده بود و حتی سالها بعد هم مختص خودش باقی ماند.
جمعبندی
عجب سفر در زمانی بود! برای طرفداران دیرینه یا کسانی که تازه با بازیهای رترو آشنا شدهاند، این بازیهای کلاسیک قطعا حس نوستالژی و دلنشینی همراه خود دارند. پلی استیشن 1 کنسول انقلابیای بود که تجربهها و لحظات فراموشنشدنی بیشماری برای گیمرها رقم زد.
خاطره انگیزترین بازی های پلی استیشن 1 فقط به این لیست خلاصه نمیشوند. شما با چه بازیهای دیگری خاطره دارید و کدام بازی هیچگاه از ذهنتان پاک نمیشود؟